ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی علیه السلام: شخص صبور پیروزی را از دست نمیدهد و عاقبت به پیروزی میرسد اگر چه زمانی طولانی بر او بگذرد.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 499، ح 153
سیروس مقدم: پایتخت سفارشی نیست
«پایتخت» نه سفارش شخص یا ارگانی است و نه کسی آن را برای کوبیدن و یا تأیید جناحی دیگر سفارش داده است. پایتخت آیینه تمامقد آن چیزی است که در جامعه میبینید و هزاران بار بیشتر و بدتر آن را از صبح تا شب در فضای مجازی، کانالهای ماهوارهای و زندگی روزمره مردم میبینید و میشنوید.
بخشی از گفتوگوی
کارگردان «پایتخت» با ایلنا
خشایار اعتمادی: چرا حقی قائل نیستیم؟
شعری که از برق کفش جفت شده در گنجهها یا از بوی یاس جانماز ترمه مادربزرگ صحبت میکند، به این اندازه ریشه دارد. اما بعد شعر بسیار نازل و بیمحتوا را روی همان ملودی مؤلف یعنی آقای اسفندیار منفردزاده استفاده میکنند. چرا ما نباید حقی برای این افراد قائل باشیم؟
اعتمادی از بنیامین بهادری
به دلیل خواندن ترانه
«بوی عیدی»انتقاد کرد.
وظایف هنرمندان و مدیران فرهنگی در مواجهه با بحران کرونا
کار، فرهنگ ، اندیشه باید به حرکت دربیاید
قطبالدین صادقی
مدرس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر
دراین روزها و شرایط سخت که به منظور حفظ سلامت خود و جامعهمان توصیه و تأکید بسیار به در خانه ماندن شده است ، به عقیده من بهترین کار ممکن مطالعه، تماشای فیلم و گوش دادن به موسیقی خوب است . من نیز به سهم خود از این فرصت استفاده کردهام و هر روز ساعاتى را به خواندن پژوهش، رمان، یا نمایشنامه میگذرانم و درکنار آنها به دیدن فیلمهایى مىنشینم که تاکنون فرصتی برای تماشای آنها فراهم نشده بود و به این زندگانى فرهنگى روی آوردهام تا ازاین زمان بدست آمده بخوبی بهره ببرم . به نظرمن انجام این کارها میتواند به بهترین شکل ممکن اوقات فراغت ما را پر کند و خلأهای زمانی را تبدیل به یک فرصت استثنایی نماید تا بتوانیم از این طریق دانش خود را افزایش داده و روح و درون خود را تغذیه کنیم .
مردم خوب کشورمان به نیکى مىدانند، در این شرایط حاد و بحرانى، خارج شدن از منزل به هیچ وجه به صلاح آنها نیست و سلامتیشان را به طور جدى به خطر میافکند، زیرا این روزها هجوم مرگبار ویروس کرونا به اوج یا پیک بالای خود رسیده است. ضمناً لازم مىدانم این نکته را هم یادآورى کنم که در این روزهای سخت و پر اضطراب ، جامعه هنرمندان کشورمان از پای ننشستهاند و باردیگر در کنار مردم سرزمینشان قرار گرفتهاند تا با تولید و اجراى برنامههای خلاق و مفید، شادی و امید را به دل و خانههای مردم بازگردانند.
ازجمله این کارها، چندین برنامه فرهنگی و هنری زنده و بصورت آنلاین بود ( و هست ) که بسیار مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفته است. اما فراموش نکنیم هنرمندان فعال ما ازبطن همین جامعه برخاستهاند و در این شرایط دشوار که همه مجراهاى اقتصادى به حکم ضرورت بسته شده، از هرنظر لازم است به لحاظ مالی به کار و زندگى آنها نیز رسیدگی کامل شود تا خداى نکرده فشار اقتصادی آنها را از پای در نیاورد ، زیرا معیشت و زندگی خانوادگى آنها در معرض خطر جدى است.
انجام این مهم (رسیدگى به درآمد ومعیشت زندگى هنرمندان نیازمند) برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا نهادهایی چون شهرداری یا حوزه هنری است. به نظر من قدم نخست این است که هنرمندان باید به لحاظ سلامت فکری، روحی و اقتصادی آسوده خاطرباشند و بدانند زندگى خود و خانوادهشان دچار وقفه جدى نخواهد شد. تردید ندارم اگر این اطمینان از سوی مسئولان فرهنگی به هنرمندان داده شود ، در روند خلاقیت هنرى و حفظ سطح فرهنگى آن کمترین خللى وارد نخواهد شد . در چند روز گذشته و در این روزها که چراغ سالنهای تئاتر خاموش شده است و کلیه برنامههای نمایشى به تعطیلی کشیده شدهاند ، تغییراتی هم دراین حوزه صورت گرفته است و آن انتخاب آقای قادر آشنا به عنوان مدیرکل جدید مرکز هنرهای نمایشی است که به فال نیک می گیریم. از سالها پیش با ایشان آشنا هستم و میدانم مدیر بسیار قادر و توانمندی هستند، البته آقای شهرام کرمی مدیر پیشین این مجموعه نیز مدیر بسیار فهیم، صادق و هنرمندی بود ، اما نکته مهم این است که هر مدیری که بر سر کار آید به تنهایی، با دستهاى خالى و بدون امکانات مالى نمیتواند گرهى از مشکلات بیشمار این حوزه باز کند ؛ و قطعاً آقای آشنا هم نمیتوانند کاری انجام بدهند اگر دستشان خالی باشد و امکانات مالى در اختیار نداشته باشند ، ایشان اگر بخواهند موفق شوند و قصد داشته باشند زندگی فرهنگی و هنری مرکز هنرهاى نمایشى به شیوهاى درست و جدى به روال همیشگیاش ادامه پیدا کند ، باید پیش از هر چیز مسئولان بلند پایه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را متقاعد کند امکانات مالى خوب و اختیارات وسیعى در اختیار ایشان قرار دهند.
بد نیست این را هم یاد آورى کنم هنوز مطالبات مالى سال قبل بسیارى از هنرمندان به جاى خود باقی است و دیون آنها اصلاً پرداخت نشده است. امیدوارم هرچه زودتر این مشکلات بر طرف ، و مطالبات به تعویق افتاده تسویه شود تا هنرمندان با اطمینان روحی و قلبى و فکری مناسبى به فعالیت بپردازند؛ زیرا پرداخت بموقع این مطالبات و تأمین زندگانىشان، میتواند از هر نظر آنان را از دلشوره و اضطراب و نگرانى دور نگهدارد؛ جامعه ما تشنه شادی، امید و نشاطى سازنده است تا بتواند به سلامت این مشکلات را هم پشت سر بگذارد. نباید بگذاریم دراین دوره بحرانى مردم دلزده یا ناامید شوند .
تأکید مىکنم حتى امروز زمان آن هم نیست در بدر به دنبال مقصر بگردیم ، یا چپ و راست افرادى را در زیر تازیانه انتقاد دراز کنیم ؛ بلکه وقت آن است تا نگذاریم سلامت جامعه ، روحیه مردم و دستاوردهاى جامعه مدنىمان به آسانى از بین برود. لازم است تا ضمن حفظ سلامت جسم ، سلامت روحی خود را هم حفظ کنیم، اصلاً مأیوس و مضطرب نشویم ، و انرژی حیاتی خود را از هر نظر پاسدارى کنیم. تردید ندارم این بیماری( و یروس کرونا)گذرا است، بزودى ریشهاش کنده خواهد شد، و فردا که بیاید خود، جامعه، آینده و فرهنگمان هنوز هم بر سر جاى خود باقی است .
چگونه درباره کتابهایی که نخواندهایم حرف بزنیم؟
روبرت صافاریان
منتقد، نویسنده و مترجم
تعجب نکنید! این عنوان کتابی است به قلم پییر بایارد فرانسوی، استاد ادبیات فرانسه در دانشگاه پاریس، روانکاو و کلی مدارج علمی دیگر. حقیقت اینکه «خواندن» مفهوم سادهای نیست و ما میتوانیم درباره کتابهایی که نخواندهایم حرف بزنیم. در واقع خیلیهامان این کار را میکنیم. این امر بیارتباط نیست با پرسش دیگری که شاید از شما هم پرسیده باشند؛ بخصوص اگر در خانهتان کتاب زیاد باشد: همه این کتابها را خواندهاید؟
جواب به این سؤال خیلی چیزها را درباره پدیده کتاب خواندن روشن میکند. اولاً اینکه قرار نیست هر کتابی را که میخریم و در خانه نگه میداریم، حتماً بخوانیم. دسترسی ما به این کتاب هر آن که اراده کنیم، یک جور احساس امنیت به آدم میدهد. حتی دلیلی میشود که نخواندیش، مثلاً در مقایسه با کتابی که از کتابخانه یا دوستی به امانت گرفتهاید و باید سر موعد معینی برگردانید. کتابهایی هم هستند که اصلاً قرار نیست کامل بخوانیمشان. ممکن است به فصلی از آن احتیاج داشته باشیم یا به مبحثی که در فصلی از آن مطرح شده است. فرهنگهای لغت و دایرهالمعارفها قطعاً از این دست کتابها هستند. اما فقط آنها نیستند. کتابهای شعر هست که هر از گاهی ورق میزنیم (و اتفاقاً باز شعرهایی را که میخوانیم که بارها خواندهایم) و هرگز نمیتوانیم ادعا کنیم که همه کتاب را خواندهایم. همین طور کتابهای مقدس، قرآن، انجیل و مانند آنها. این کتابها هم برای این نیستند که در یک یا چند نشست همهاش را بخوانی. من این روزها کتابی میخواندم درباره تاریخ جلفا. در قسمتهایی از کتاب اعداد و ارقامی درباره مالیات روستاهای ارمنینشین در سده هجدهم میلادی آمده بود. خب معلوم است آنها را نمیخواندم. اگر میخواندم هم چیزی یادم نمیماند. از روی آنها میپریدم. اما میتوانم بگویم که کتاب را خواندم. در واقع آنچه را که در آن دنبالش میگشتم خواندم نه همه چیزهایی را که در آن بود. علاوه بر این حالا میدانم اطلاعات راجع به مالیاتها و خیلی چیزهای دیگر هم در آن است و ممکن است روزی باز سراغشان بروم. اومبرتو اکو نام این را میگذارد «استفاده کردن از کتاب» که امری بسیار موجه و مشروع است.
اما کتابهایی هم هستند که کتابهای خیلی مهمی هستند و قصد داشتهایم حتماً بخوانیمشان و حتی شروع کردهایم به خواندنشان اما چند صفحه بیشتر جلو نرفتهایم. چند نفرتان کتاب « اولیس» جیمز جویس را خواندهاید؟ (همان که سر ترجمههای مختلفش این روزها این همه بحث در محافل ادبی و هنری است). چند نفرتان «در جستوجوی زمان از دسترفته» اثر مارسل پروست را خواندهاید؟ یا حتی «هملت» را که کتاب خیلی کوچکتری است؟ به هر رو خیلی خوشایند نخواهد بود که در یک جمع روشنفکری بگویید هیچ یک از اینها را نخواندهاید. حتماً چیزهایی درباره آنها میدانید. درباره پروست و جویس چیزهایی شنیدهاید. شاید فیلم هملت را هم دیده باشید. بنابراین میتوانید از صحبتهایی که درباره آنها میشود سر دربیاورید. حتی اظهارنظر مختصری هم بکنید. اما شرم مانع از این میشود که اعلام کنید هیچیک از اینها را نخواندهاید. خیلی از دوستانتان هم که در بحث شرکت میکنند احتمالاً همان وضعیت شما را دارند.
اومبرتو اکو فیلسوف و رماننویس ایتالیایی (نویسنده رمان مشهور نام گل سرخ) اعتقاد دارد که چه بسا کتابی را نخواندهایم اما وقتی بازش میکنیم که بخوانیمش، احساس میکنیم آن را خواندهایم. چطور ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟ یکم به این شکل که باور داشته باشیم به نحوی جادویی از طریق لمس کردن کتاب ــ آخر آن را بارها جابهجا کردهایم ــ محتویات آن به ما منتقل شده باشد. اما اگر اعتقادی به جادو نداشته باشید، این دلیل ممکن است قانعکنندهتر باشد: بارها کتاب را باز کردهایم، صفحاتی از آن را خواندهایم، فهرستش را نگاه کردهایم، شاید از نقلقولی در آن برای نوشتن مقالهای استفاده کردهایم، آن اندازه که بدون اینکه خوانده باشیمش انگار آن را خواندهایم. اما سومین دلیل از همه قانعکنندهتر و معقولتر است. ما درباره بعضی کتابها در کتابهای دیگر و در مطبوعات و اینترنت و غیره میخوانیم. گاهی درباره یک کتاب آن قدر خواندهایم (یا شنیدهایم. مثلاً در یک برنامه تلویزیونی یا در یک پادکست) که گویی آن را خواندهایم. طوری که گاهی خودمان هم به دشواری میتوانیم بگوییم که کتابی را خواندهایم یا نه.
هر کتابخوان خبرهای به تجربه میآموزد چطور با خواندن بیست سی صفحه از یک کتاب بداند کتاب چه میخواهد بگوید و کیفیت کار نویسنده را دریابد. دست کم بداند که آن کتاب به دردش میخورد یا نه. بنابراین همان جا تصمیم میگیرد به ادامه خواندن یا کنار گذاشتنش. یا کنار گذاشتنش برای وقتی دیگر که شاید در حالوهوایی دیگر یا برای کار دیگری، به دردش بخورد.
خب درباره این کتابهایی که از کلمه اول تا کلمه آخرش را نخواندهایم میتوان حرف زد. «خواندن کتاب» مفهوم چندان سرراستی هم نیست.
#مجلس
یگانه خدامی
جلسه علنی مجلس شورای اسلامی بعد از چند هفته تعطیلی مورد توجه مردم قرار گرفت. از طرفی قرار بود تعطیلی یک ماهه کشور بررسی شود که رأی نیاورد و از طرف دیگر این جلسه حاشیههایی داشت که باعث شد در شبکههای اجتماعی کاربرانی دربارهاش بنویسند. حاشیههایی مثل تأخیر وزیر بهداشت برای حضور در مجلس و مثبت شدن تست کرونای تعدادی از نمایندگان. بخشی از واکنشهای کاربران را به جلسه مجلس و حاشیههاش بخوانید: «احتمالاً تست کرونا ۵۰ نماینده مثبت باشد! «تابش»، نماینده اردکان در مجلس: دلیل اینکه این طرح با قید سه فوریت مطرح شده است آن است که طی دیروز و امروز از نمایندگان تست کرونا گرفته شده و ممکن است تست ۵۰ نفر آنها مثبت بوده و بعد دیگر فردا جلسه علنی برگزار نشود.»، «نمایندههای مجلس نتونستن جلسه مجازی بذارن اون وقت دانشجو بدبخت باید بره مجازی امتحان بده»، «به گمانم جلسه مجلس امروز برای این بود که بگن مجلس هم برای کرونا کاری کرد و براشون بیاهمیت نبود وگرنه من یکی خودم انتظار اتفاق مهمی رو از مجلس امروز نداشتم»، «نتیجه این جلسه سه فوریتی مجلس چی شد؟ الکی بود؟»، «رعایت نکردن طرح فاصله گذاری اجتماعی در جلسه صبح امروز مجلس! بعد اینا قراره برای قرنطینه و سلامت و طرح فاصله گذاری مردم یه کشور تصمیم بگیرند»، «پزشکیان تو مجلس امروز شاکی شده بود که چرا مسئولین دولت هنوز نیومدن. ساعت از ۱۰ رد شده ولی به این نکته توجه نمیکنه از اول اسفند که شیوع کرونا اعلام شد، تازه این اولین جلسه مجلسه. خودت کجا بودی؟»، «جلسه امروز مجلس فقط وقت وزیر بهداشت و معاونهای بهداشتی درمانی رو توی این اوضاع کرونایی گرفت.»، «مجلس بعد دو ماه جلسه گذاشته و همشون در نطقها میگن باید اقدامات ضربتی و عاجل برای مبارزه با کرونا اتخاذ بشه.»، «در جلسه صبح امروز مجلس برخی نمایندگان علیرغم تأکیدهای فراوان بر رعایت فاصله مناسب و موازین بهداشتی این موضوع را رعایت نکردند.»، «بدون بحث و مخالفت دولت، طرح ۳ فوریتی تعطیلی و قرنطینه ۱ ماهه کشور، در مجلس رد شد... پ ن: غیر قابل پیش بینی نبود، چرا که دولت باید چنین لایحهای میداد که پیشنهاد نشد»، «نمایندگان عزیز مجلس کشور با تعطیلی یک ماهه کشور مخالفت کردند. تمام اون نمایندههایی که مخالفت کردن، تکتکتون مسئول اتفاقات پیش رو در کشور و جون عزیزایی هستید که از دست میره.»، « نتیجه تست کرونای ۱۱ نفر از نمایندگان مثبت اعلام شده است پ.ن:نمایندهای که سر کار نرفته کرونا گرفته، وای به حال ملتی که برای زنده ماندن مجبوره از مترو و بیآرتی و تاکسی استفاده کنه»، «تست کرونای ۱۱نماینده دیگه هم امروز مثبت اعلام شد، تا قبل از این ۲۹ نماینده مبتلا شده بودن ، حالا مجموعاً ۴۰ نماینده کرونا دارند...»، «رفتن از نمایندهها تست کرونا گرفتن. نمایندههایی که نزدیک به یک ماه تعطیل بودن و قرار بوده که در قرنطینه خانگی بمانند. اگه در خانه و قرنطینه بودند که نیازی به تست ندارند. اگه در خانه نبودن و در شهر رفت و آمد داشتند، چرا مجلس رو یک ماه در این شرایط تعطیل کردند و سرکار نیومدن؟».
عکس نوشت
در کنسرت آنلاین حمید حامی و برای اجرای ترانه «دلم گرفت»، این خواننده پاپ با پخش تصویری از زندهیاد بابک بیات به این آهنگساز ادای دین کرد. حامی درباره این عکس گفت: «این عکس را من از بابک بیات در خانهشان در تهرانپارس ثبت کردهام. آن هم با دوربین هدیه کیومرث که خودش در دوران نوجوانی تصویربرداری را با آن آغاز کرده بود. به نظرم این عکس بسیار ماندگار است و باعث افتخار من است که کناراین مرد بزرگ بودهام و بسیار دوستش دارم.»
ابراز ارادت به بزرگان تارنواز
مازیارشاهی
آهنگساز و نوازند تار و سه تار
آلبوم «خوشهچینِ بوستان عشق» از سوی انجمن موسیقی ایران منتشر شد. این آلبوم مشتمل بر قطعاتی از بزرگان تارنوازیِ ایران است و در آن قطعاتی از میرزاحسینقلی، علینقی وزیری، مرتضی نیداوود، جلیل شهناز، غلامحسین بیگجهخانی، فرهنگ شریف، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و مازیار شاهی اجرا شده و طبق اعلام سایت بیپ تونز از پرفروشترین آلبومهای هفته بوده است. مازیار شاهی پیش از این تجربه حضور و نوازندگی در ۲ گروه «عارف» به سرپرستی زندهیاد پرویز مشکاتیان و گروه «شیدا» به سرپرستی زندهیاد محمدرضا لطفی به عنوان نوازندۀ تار را داشته است. «مشق عشق»، «در مکتب عشق» و «قافلهسالار عشق» از جمله آلبومهای شخصی او، و نوازندگی در آلبومهای «وطنم ایران»، «یادواره عارف»، «سایه جان» و «هنر گام زمان» در گروه «شیدا» محمدرضا لطفی بخشی از فعالیتهای هنری او هستند.
علاقه مندیام به موسیقی به دوران کودکی برمیگردد و تقریباً از ۸ سالگی نوازندگی تار را شروع کردم. اما پیش از آن هم کنجکاو بودم با شیوه نوازندگی استادان صاحب سبک تارنواز ایران آشنا شوم و تنها به ملودیِ کارها توجه نمیکردم؛ بلکه شیوه نواختن نیز برایم مهم بود و مجذوب شیوه نوازندگی برخی نوازندگان شده بودم. در آلبوم «خوش چین بوستان عشق» که از نام آن نیز مشخص است سعی کردم از آثار بزرگانی استفاده کنم که طی سال ها نوازندگی تار ارتباط قلبی و عاطفی بیشتری با سازشان پیدا کرده بودم و ادای دین کنم به این استادان بزرگ تارنواز ایران. البته پیش از این اثری از علی اکبرخان شهنازی را در آلبومی دیگر اجرا کرده بودم؛ بنابراین در این آلبوم جسارتِ دوبارهای به آثار ایشان نکردم. نوازندگی هر سازی عقبه و پشتوانهای دارد که تاریخچه آن ساز را بیان میکند و در این بین بعضی افراد نقش پررنگتری دارند. تاری که من مینوازم و حالی که از آن نصیبم میشود حتماً به پشتوانهی تارهایی است که شنیدهام. دو قطعه از آلبوم «خوشهچین بوستان عشق» نیز از آثار خودم است که کاملاً بیان شخصیام بوده و به این بزرگان تقدیم کردهام. نکته دیگر که در بروشور آلبوم نیز اشاره کردم این است که هر قطعهای که در این آلبوم اجرا شده، با نگاه به شیوه کلی نوازندگی استادانی بوده که آهنگ را اجرا کردهاند؛ نه کپی نعل به نعل. موضوعی که در این روزگار با رویکردهای متفاوتی به آن پرداخته میشود. آثاری که امروزه شنیده میشود یا به همان شیوه نعل به نعل قدما نوازندگی شده است تا آنجا که اگر اینگونه نباشد این انتقاد را وارد میکنند که این ساز پشتوانه و هویت فرهنگی ندارد. عدهای دیگر هم به دنبال نو آوری و حرف جدیدی هستند اما وقتی از رپرتوار و تاریخ موسیقی و تاریخ تار نوازی سازهای ایرانی از آنها سؤال شود تهی هستند؛ نه علی اکبرخان شهنازی را میشناسند و نه میزرا حسینقلی را، و نمیتوان گفت در تداوم حلقه های زنجیره تار نوازی ایران، حلقه بعدی هستند و نسبت به هویت آن ساز این گسست وجود دارد. عدهای هم میانه رو کار میکنند؛ یعنی هم تأثیر گرفتهاند و هم خودشان و درونیاتشان را در ساز پیدا کردهاند. بطور مثال با بررسی سبک نوازندگی زنده یاد محمد رضا لطفی، صدای تارعلی اکبر شهنازی، لطفالله مجد، موسی معروفی، زرینپنجه، فخامالدوله، میزرا حسینقلی و .... شنیده میشود اما در نهایت شما لطفی و صدای ساز لطفی را میشنوید. همانطور که در سنتور نوازی پرویز مشکاتیان صدای ساز پیشینیان شنیده میشود اما در نهایت پرویز مشکاتیان را میشنوید. البته در نسل ما یک مقدار این ارتباطات کمتر شده و بینش تعداد قابلِ توجهی از نوازندگان، پابهپای تکنیکشان رشد نکرده است. موضوع دیگر اینکه نگاههای تعصبی وجود دارد بطور مثال اگر یک نفر علاقه مند به شیوه نوازندگی فرهنگ شریف باشد، لطفی را میکوبد؛ شهناز را دوست داشته باشد، علیزاده رو میکوبد. در حالی که شما در گلستان اگر از یک گل بیشتر خوشتان بیاید، گلهای دیگر را لگدمال نمیکنید و میدانید آن گل در میانِ سایر گلهاست که زیباست. «خوشه چین بوستان عشق» میگوید میشود بدون تعصب، گلها را یک به یک بویید. همانطور که بزرگان تار نواز ایران چنین دیدگاه و اعتقادی را داشتند و به این جایگاه والا در تار نوازی دست یافتند.
سخنی بهنگام در این هنگامه
محمدعلی علومی نویسنده
و پژوهشگر
در این روزگار هول همگانی و جهانی با خانه نشینی فرصتی فراهم شد تا بار دیگر اثر جاودانه ویکتور هوگو یعنی بینوایان با برگردان محمد مجلسی را بخوانم. معمولاً مکتب رمانتیسم را منسوخ می دانند و تأکید می کنند که ربطی به روزگار معاصر ندارد. اما این مکتب با رویکردهای چند لایه، سابقه ای بسیار کهن و سخت جان دارد. از جمله نمادگرایی، استعاره و تمثیل و همچنین ادراکات عاطفی نسبت به تمامی هستی را میتوان از عهد اساطیر تا هم اکنون درآثار قدرتمند سوررئالیستها و رئالیسم جادویی و بعضی از داستان های پست مدرن پی گرفت. رمانتیسم رویکردهای متفاوتی دارد که از آن جمله است رویکرد اجتماعی، و«بینوایان» نیزازهمین منظر نوشته شده است. موضوع اصلی این رمان جاودانی را همه می دانند. سرگذشت گروهی از مطرودان اجتماع است، بی هیچ حمایت از جانب جامعه و به ویژه قوانین خشک و خشن که بی هیچ انعطافی تنها کارکرد خشونت بار نسبت به بینوایان دارد. دراین میان اما شعلههای محبت و اخگرهایی ازمهربانی بر سرنوشت مطرودان مؤثر واقع میشود. انسانی ستم دیده و مظلوم و ناچیز، مردی که نمونهاش را در هر گوشه و کنار میتوان یافت محبت میبیند و قهرمان می شود. ژان والژان ولگرد در «بینوایان»، دهه ها بعد در سینما میشود ولگرد دلپاک و قهرمان انسانگرای فیلمهای چارلی چاپلین. بشر در همین قرن اخیر از بحران های خانمان سوز عظیم مانند جنگهای اول و دوم جهانی گذشته و سرانجام با مغلوب ساختن فاشیسم به حقوق بشر دست یافته است که بر آن اساس هیچ انسانی بر انسان دیگری برتری ندارد؛ مصداق شعر مشهور سعدی که قرن ها قبل سروده است :« بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند.» همچنان که روزگاری طاعون در اروپا قربانی های فراوان گرفت اما آن بلا باعث شد جهل به تدریج واپس رانده شود و دانش کسانی مانند پاستور به داد بشریت رسید. باری بی تردید بشرازمرحله کنونی نیز می گذرد اما درس های تاریخی به ما خواهد آموخت که از آن جمله احترام به طبیعت، حذف حرص و آز کلان سرمایه داران در هجوم عنان گسیخته به جهان و زمین که مادرهمگان است. و دقت فزونتر از پیش به انسان در معنای عام و رعایت جان انسانها بی پیش داوری درباره رنگ و نژاد و باور، یعنی همان مفاهیمی که رمانتیک ها و از آن جمله شاعران کلاسیک ایران به آن همه توجه داشتند. به فرموده سعدی :«تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سیروس مقدم: پایتخت سفارشی نیست
-
خشایار اعتمادی: چرا حقی قائل نیستیم؟
-
کار، فرهنگ ، اندیشه باید به حرکت دربیاید
-
چگونه درباره کتابهایی که نخواندهایم حرف بزنیم؟
-
#مجلس
-
عکس نوشت
-
ابراز ارادت به بزرگان تارنواز
-
سخنی بهنگام در این هنگامه
اخبارایران آنلاین